5 - 05 - 2017
«در راه پرمخافت این ساحلِ خراب» به نمایشگاه کتاب رسید
«جهانصنعت»- «در راه پرمخافت این ساحلِ خراب» گزیدهای از مصاحبهها، مقالات و معرفی کتابهایی است که مسعود سلیمی، روزنامهنگار باسابقه مطبوعات ایران به رشته تحریر در آورده است.
کتاب حاضر که در سه بخش یادها و یادبودها، گفتوگوها و معرفی کتاب گردآوری شده، توسط نشر آوانوشت به چاپ رسیده و در اختیار علاقهمندان ادبیات قرار گرفته است.
در پشت جلد این کتاب در معرفی نویسنده آمده است:
مسعود سلیمی از روزنامهنگارانی است که حرفه روزنامهنگاری را از نیمه دوم سال ۱۳۴۰ در هفتهنامه تهرانمصور به سردبیری حسین سرفراز در کنار حسن شهرزاد مانند دیگر هفتهنامههای آن دوره با گشودن صفحههای ادبی- هنری «دریچه» آغاز کرد. هفتهنامه تهرانمصور یکی از چندین و چند هفتهنامهای بود که بعد از شهریور ۱۳۲۰ یادآور دورهای است که با استقبال طیفهای مختلفی از شهروندان با چاپ پاورقیها، داستانهای کوتاه و دیگر مطالب مردمپسند خشنودی خوانندگانش را فراهم میکرد. خوانندگانی که با بیصبری دوشنبههای هر هفته منتظر انتشار آن بودند. مطالب پرشور این هفتهنامهها، پرشور برای همان طیفها، همواره خاطرههایی را از دورههایی زنده میکرد که با ادب و هنر پیشتاز آن سالها به عبارتی دیگر، هنر و ادبیات نو، چندان میانهای نداشتند. صفحههای «دریچه» حسن شهرزاد و شاگردش مسعود سلیمی که انگار در دل این پسند عامیانه نقبی زده باشند، درصدد گشودن راهی بود تا همدلی و همسویی خوانندگان اینگونه نشریهها را در فضا و هوایی تازه فراهم کند و از این رهگذر گردانندگان آن صفحهها چونان پیشاهنگانی بودند که به سهم خود در آشتی دادن ذوق و سلیقه طیفهای مختلف دو نسل متفاوت گام برمیداشتند.
در بخشی از این کتاب و در معرفی رمان سووشون سیمین دانشور میخوانیم:
روز آغاز شده بود. صدای آمد و رفت در کوچه شنیده میشد. اگر به سطرهای آخر نرسیده بودم، نمیدانم چگونه میتوانستم شکستن سکوت را تحمل کنم. میدانستم دیر یا زود مادرم برای خوردن صبحانه، صدایم خواهد کرد. خسته بودم و چشمهایم هنوز بیتاب بودند. صفحه ۳۰۶ پیش رویم بود. فقط چند سطر مانده بود. زری مشغول خواندن نامه تسلیت مک ماهون ایرلندی بود: «گریه نکن خواهرم، در خانهات درختی خواهد رویید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید: در راه که میآمدی سحر را ندیدی؟»
کتاب را بستم. گرمای عجیبی روی پیشانی و شقیقههایم میدوید. عرق کرده بودم. دلم برای یوسف و زری، خسرو، مرجان و مینا، فاطمهخانم، دکتر عبدالهخان، برای شیراز، برای «سیاوش» تنگ شده بود. کتاب را روی میز گذاشتم». سووشون نوشته سیمین دانشور.
نشر آوانوشت در سیامین نمایشگاه کتاب تهران در سالن ۲- A راهرو ۲- غرفه ۱۳ حضور دارد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد