4 - 04 - 2017
دوره تمامشده حمید گودرزی
محمد تاجالدین- چند سالی میشود که دیگر گیشه سینما با فیلمهای به اصطلاح «دختر و پسری» قهر است؛ فیلمهایی که اغلب در دهکدههای ساحلی مازندران ضبط میشد و گاهی هم سواحل خلیج فارس. عشقهای آبکی، گاهی صدای گیتار و جیپهای قرمزِ روبازی که موهای دختر و پسر فیلم را توی باد پیچ و تاب میداد. شرایط بازی در این فیلمها ساده بود. قیافهای نسبتا قابل قبول، لباسهای شیک و گاهی هم تهصدایی که در مواقع لازم بازیگر فیلم رهایش کند و شعری عاشقانه بخواند. شعری که نه قافیه درستی داشت و نه آهنگ به دردبخوری. بازار این فیلمها در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ داغ بود. فروشهای میلیونی و پوسترهای پرزرق و برق. دختران و پسران دبیرستانی هم در آرزوی سوپراستارهای آن سالها و جایگاهشان به بازیگری علاقهمند میشدند و کرورکرور به موسسات فیلم سازی حمله میبردند. اما خیلی زود دوره این فیلمها تمام شد. ولعی که در جامعه برای دیدن آدمهای شیک و زندگیهای دستنیافتنی وجود داشت رنگ باخت و سینما روی دیگرش را نشان داد. سینمای اجتماعی که دقیقا مقابل آن جریان بود. خانههای از ریخت افتاده، بازیگران خسته و اخمو و قصههای تلخ. برخی توانستند با شرایط جدید کنار بیایند و برخی دیگر نه. از جمله کسانی که با جمع شدن طومار فیلمهای «دختر و پسری» پایش از سینما بریده شد حمید گودرزی بود. بازیگر جوانی که بعد از سریال «دانی و من» اسمش بر سر زبانها افتاد. این چندمین بار است که گودرزی با انتقاد از شرایط جدید به بازیگران پر کار این روزهای سینمای ایران میتازد. در تازه ترین حمله، او بازیگران فیلمهای به اصطلاح تلخ و سیاه را پلشت و چرک نامید و از وضعیت سینمای امروز انتقاد کرد. اگر نگاهی به کارنامه بازیگری گودرزی بیندازیم خواهیم دید او در عالم بازیگری حرفی برای گفتن ندارد. این موضع نه به خاطر نفرت نگارنده از سینمای سطحی و عاشقانههای آبکی، نه به خاطر کاهش سلیقه مخاطب سینما، نه به دلیل سوءاستفاده از احساسات مخاطبان جوان که به خاطر کارنامه ضعیف خود گودرزی است. «چپ دست»، «کیش و مات»، «دزدان خیابان جردن»، «زنها شگف انگیزند» و… نمیتواند در عالم سینما برای کسی پرونده پرباری بسازد. آن روزها که گودرزی هیچ کدام از پیشنهادهایش را رد نمیکرد و از سر در سینماها پایین نمیآمد، باید به فکر این روزها میبود. روزهایی که دیگر مخاطبان سینما به فیلمهای مورد علاقه گودرزی اهمیتی نمیدهند و بازیگران آن دوران دیگر جایی در بدنه سینمای امروز ندارند. او در برنامه دور همی اما حرف دیگری هم زد. او گفت سینمای امروز قهرمان ندارد در حالی که سینمای یک دهه پیش و زمان اوج بازیگری گودرزی قهرمان ساز بود. این هم حرف نادرست دیگری است که گودرزی به زبان آورد و موجب انتقاد بسیاری از او شد. درست است که سینمای امروز ایران قهرمان ندارد اما به طور قطع پسرهای چشم سبز و گیتار به دستی که حتی از گفتن چند دیالوگ ساده هم عاجزند، قهرمان نیستند. سینمای ما سالهای سال است که قهرمان ندارد. قصه هم ندارد، تکنیک هم ندارد و خیلی چیزهای دیگر اما جریانی که چند سالی است که در سینمای ما به عنوان سینمای اجتماعی به راه افتاده درست است که گاهی به تکرار کشیده میشود و حوصله مخاطب را سر میبرد، درست است که بر بدبختیها پا فشاری میکند و با امید غریبه است، درست است که از آپارتمان خارج نمیشود اما این نوید را میدهد که جای پیشرفت دارد. اتفاقی که در فیلمها و جریان سینمای مورد علاقه حمید گودرزی جایی ندارد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد