8 - 02 - 2017
از خشکترین تا خیسترین بازیگران سینمای ایران!
محمدرضا ستوده
در روزهایی که همه چیز در این دنیا تکراری است و هیچ چیز به آدم حال نمیدهد، بازیهای تکراری بازیگران سینما هم در روزهای جشنواره فجر این وضعیت تکراری را تشدید میکند. برای مثال؛
محمدرضا شریفینیا: مردی میانسال با ظاهری مُدَوَر و کوتاه، چرب زبان و حقهباز که تمایلی ۲۴ ساعته و شبانهروزی به دختران زیبا، لاغر و قدبلند دارد و در صدد گول زدن آنها و استفاده ابزاری از دختران میهن عزیزمان ایران است که معمولا در پایان هر فیلم از اهالی خسران است و توسط دختر زیبای فیلم خیت میشود.
محمدرضا فروتن: انسانی خشک و در عین حال بی آزار که از مشکلات روانی عدیدهای رنج میبرد و با این وضعش عاشق هم میشود و با این عشقش پدر خودش و طرف مقابل را در میآورد و آنقدر ادامه میدهد تا گند قضیه درمیآید.
جمشید مشایخی: پدری بدون حتی یک موی مشکی در سر و صورت که همواره در حال پند دادن و جلوگیری از اتفاقات ناگوار است ولی هیچ کس به حرفش گوش نمیدهد و فرزندانش همواره چوب این کارشان را میخورند. وی معمولا در فیلمها یکبار قلبش میگیرد و بستری میشود.
پرویز پرستویی: انسانی مهربان، دلسوز، درون گرا و خیرخواه که هیچ نقطه منفی و مکدری در درونش یافت
نمی شود و سراپا نیکی، حسنات و نوع دوستی است. ایشان بعد از سالها حاج کاظم بودن، مدتی است پدری با ویژگیهای فوق هستند. اگر کسی یک بدی از ایشان پیدا کرد آن را در صندوق پست بیندازد.
نگار جواهریان: دختری پاک که علیالاغلب از معلولیت جسمی یا روحی رنج میبرد و به طور دائم دلش میشکند. وی از گریانترین بازیگران زن ایرانی است. او در ابتدا با نمناک بودن چشم کار خود را در سینما آغاز کرد ولی در حال حاضر از خیسترین بازیگران سینماست.
حامد بهداد: جوانی که از ابتدای فیلم بیدلیل عصبانی است و جملاتش را با تاکید موکد و با حالت هجومی تکرار میکند. وی ۸۰ درصد اوقات با چشمهای گرد بازیگر مقابلش را نگاه میکند و هنگام بازی سر و صدای زیادی از خود تولید میکند. منتقد نیویورک تایمز درباره او مینویسد:
بازی بهداد مثل موتورگازی رِکس پر سر و صدا و فاقد ریتم است!
هومن سیدی: ترکیبی از حامد بهداد و محمدرضا فروتن که گاهی به یکی از طرفین سوق پیدا میکند.
فاطمه معتمدآریا: زنی ساکت، رنجدیده، تودار، ستمکش و عموما مفلوک که معمولا در پرده اول فیلمهایش شادیهای کوچک و ناپایداری در زندگیاش اتفاق میافتد اما در پرده دوم ۱۰ برابر آن از دماغش در میآید و در پرده سوم همه چیز به تعادل میرسد.
محمدرضا گلزار: مردی زیبا و پولدار که همه دخترها میخواهند با او ازدواج کنند ولی او میخواهد با یکی دیگر این کار را بکند(ازدواج) ولی هی نمیشود تا اینکه میشود!
هدیه تهرانی: زنی سرد با لحنی گزنده که زندگی اش همواره در حال از هم گسستن و فروپاشی است.
در همین ستون به کلیشههای بازیگران دیگر به تناوب پرداخته خواهد شد …
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد