25 - 08 - 2016
آقای وزیر ما هنوز زندهایم
فرخنده قربانیمقدم- بازنشستگان آموزش و پرورش از تبعیضی بزرگتر سخن میگویند.
آنها میگویند بازنشستههای فرهنگی حتی از معلمان نیز وضعیت بحرانیتری دارند زیرا حقوقشان نسبت به شاغلان حداقل یک میلیون تومان کمتر است و پس از بازنشستگی نیز هیچ مزایایی به آنان تعلق نمیگیرد. آنان میگویند از دید مسوولان، بازنشسته آموزشوپرورش یک فرد مرده است و این را در رفتارشان و گاهی حتی گفتارشان میتوان دید.
محمد قطب، نویسنده فقید مصری در کتاب جاهلیت قرن بیستم مینویسد: ابتداییترین راه تحقق ژاپن اسلامی رسیدگی به آموزش و پرورش است. بنابراین ژاپن و سایر کشورهای موفق، موفقیت خود را مدیون آموزش و پرورش و قشر فرهنگی خود میدانند.
بازنشسته فرهنگی چه میگوید
شرحی که در ادامه میآید، بخشی از درد دلهای بازنشستگان فرهنگی است:ما میخواهیم بگوییم آقای وزیر! ما بازنشستگان فرهنگی زندهایم! ببینید نفس میکشیم. در حق معلمان جفا شده است و در حق بازنشستگان آنها جفایی بزرگتر. به عنوان مثال همتراز و همردیف یک نفر در اداره برق با یک بازنشسته فرهنگی، ماهی ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان حقوق بازنشستگی میگیرد درحالی که آن بازنشسته فرهنگی ماهی یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد. (با توجه به اینکه این آمار دو سال پیش است)، این درحالی است که نطقهایی مبنی بر متعالی بودن فرهنگ و فرهنگی گوش مردم را پر کرده است.
کسانی هستند که همیشه رییس هستند و هیچوقت بازنشسته نمیشوند. این اقشار با خانهها و ماشینهای مجلل خود فخر میفروشند و مشکل مسکن، کار، خودرو، سربازی، ازدواج و... ندارند، ولی وقتی به فرهنگیان شاغل و بازنشسته میرسند از باب نصیحت میگویند کشور تحریم است و دم از نداری، قناعت، صرفهجویی و ایثارگری میزنند که صدالبته این قناعت، صرفهجویی و ایثارگری را باید فرهنگیان فهیم نصبالعین خود قرار دهند، در حالی که خود و خانوادهشان از رفاه کامل برخوردار هستند.
تبعیض آنقدر زیاد است که نمیدانیم از کجایش بگوییم به عنوان مثال برای مزایای سفر، به جای هتلهای چندستاره رایگان و ویلاهای آنچنانی و غذاهای پرسی هزار تومان به تعداد فامیل، در تابستان کلاسهایی با فضا و امکانات پایین و دون شأن معلمان جهت مسافرت ارائه میدهند که آن هم با هزار منت و البته استفاده از آن برای غیرفرهنگیان هم آزاد است.
فرزندانمان بیکار هستند و خودمان هم به واسطه شغل معلمی نه سرمایه و نه حقوق کافی داریم که دست آنها را بگیریم و در این زمانه که مخارج کمرشکن است، حداقل آنان را از زمین بلند کنیم. این در حالی است که در سایر ادارات و سازمانهای دولتی وقتی شخصی بازنشسته میشود، این امتیاز و اولویت را دارد که فرزند خود را جایگزین کند یا در برخی سازمانها در همه حال فرزندانشان اولویت استخدام را در ادارات و سازمانهای محل کار اولیایشان دارند.
بعضی از آنها که بعد از بازنشستگی به تحصیل ادامه دادند، مدرک جدیدشان در حقوقشان تاثیر نمیگذارد در حالی که بازنشستگی طبق قانون یک نوع شاغل بودن است. به عنوان مثال اگر یک سال همایشها، کنفرانسها، سمینارها، گردهماییها و... را برگزار نکنند و بودجه آن را در اختیار آموزش و پرورش قرار دهند، قطعا کسری بودجه آن برطرف و امکان خدمترسانی به شاغلان و بازنشستگان بیشتر فراهم میشود. با این حال احتمالا مقصر فرهنگیان شاغل و بازنشسته هستند که کمی دندان روی جگر نمیگذارند، هر چند که جگرشان، جگر زلیخا شده باشد.
اینها نمونه کوچکی از درددلهای فرهنگیان بازنشسته است؛ کسانی که حدود سه دهه کار طاقتفرسای معلمی انجام داده، در روزگاری که ایام گچ و تخته بود، هر روز گچهای معلق در فضا را استنشاق کرده و اکنون اکثرا به واریس پا، دیسک کمر و گاهی مشکلات تنفسی دچار شدهاند. به این مشکلات افسردگی ناشی از حقوق پایین و به تبع آن معیشت سخت و بد را اضافه کنید. ضمن اینکه به دلیل بیمههای ناکارآمد و ناقص، توان درمان بیماریهایی که از زمان اشتغال برای آنها به یادگار مانده را نیز ندارند.
خواسته قانونی و بحق بازنشستگان چیست
میتوان گفت همه این مشکلات ناشی از عدم اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت است که البته همین قانون هم به شکل تبعیضآمیزی اجرا میشود بهطوری که برای بعضی سازمانها اجراشده، بعضی دیگر باعدم اجرای نظام هماهنگ بندهای دیگری را اجرا کردند که این موضوع باز هم فاصله حقوقی فرهنگیان را با سایر کارمندان بیشترکرد.
بهطور مشخص خواستههای فرهنگیان بازنشسته این موارد است:
۱- همسانسازی حقوق و مزایا و دریافتی ماهانه با دیگربازنشستگان سایر ادارات دولتی و ارگانها و شاغلان
۲- اصلاح حکمهای حقوقی طبق ماده ۱۲۵ ازسال ۱۳۸۶و جبران دیرکرد ناشی از آن
۳- رساندن حداقل حقوق به بالای خط فقر
۴- تجمیع بیمههای بازنشستگان فرهنگی در قالب یک بیمه کارآمد و فراگیر
چندی قبل، میرزا سیدی، یکی از نمایندگان بازنشستگان فرهنگی در گفتوگو با ایلنا عنوان کرد: فرهنگیان بازنشسته از دو نوع تبعیض رنج میبرند، تبعیض داخلی وخارجی. تبعیض داخلی این است که در حال حاضر نسبت به خود بازنشستگان، به انحای مختلف تفاوت رفتار وجود دارد. اگر بازنشستگان را به سه دسته دهه هفتادیها، دهه هشتادیها و دهه نودیها تقسیم کنیم، شاهد یک اختلاف حقوق فاحش ومحسوس ۵۰ تا ۱۰۰درصدی خواهیم بود. میبینید که در بین همین بازنشستهها، با میزان خدمت و مدرک تحصیلی یکسان، در جایی حدود ۵۰ درصد و ۵۰۰ هزار تومان و در جایی حدود ۱۰۰ درصد و حدود یک میلیون تومان، اختلاف دریافتی وجود دارد که این نشاندهنده تبعیض و نگاه غافل مسوولان در آموزشوپرورش و سایر نهادهای ذیربط به این موضوع مهم است.
وی در ادامه در تشریح وضعیت موجود گفت: بین شاغلان آموزش و پرورش و سایر نهادهای دولتی، باز هم یک اختلاف حدود یک میلیون تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان وجود دارد که این تبعیض باید به نحوی درست برطرف شود. ما بارها و بارها این تبعیضهای آزاردهنده را به گوش مسوولان رساندهایم، حتی با خود آقای فانی جلسه داشتهایم اما متاسفانه تا این لحظه، بررسی و اقدام عملی صورت نگرفته است.
میرزا سیدی در توضیح بیشتر میگوید: متاسفانه ما ازیک بیمه بسیار ناقصی برخورداریم. ما به این تبعیضها معترض هستیم و این درحالی است که کارکنان سایر وزارتخانهها و نهادهای دولتی، اغلب حقوقهای خوب دریافت میکنند و از بیمههای تکمیلی مناسب هم برخوردارهستند البته مشکلات ریز و درشت دیگری هم وجود دارد از جمله مزایای ناچیز، نبود حق مسکن، هم برای شاغلان و هم بازنشستگان، نبود حق ایاب و ذهاب و نبود حق خواربار که درمقایسه با رئوس مشکلاتی که به آنها اشاره شد، گم میشوند.
بازنشستگان فرهنگی نامههای متعددی را به روسای سه قوه و سایر مسوولان درباره این تبعیض، نوشتهاند. بارها بهطور حضوری با مسوولان ارشد و نمایندگان مجلس جلسه داشتهاند وتمام مشکلات تشریح شده است، ولی گویی ارادهای جدی برای حل این مشکلات وجود ندارد و هر شخصی میآید یک شعاری میدهد و بعد گفته خود را شامل مرور زمان میکند تا دوره مسوولیتش تمام شود. با این اوصاف بازنشستگان فرهنگی دست از تلاش برنخواهند داشت زیرا اجرای قانون هماهنگ حقوق که اکنون کاملا به قانون ناهماهنگ حقوق تبدیل شده است، از بین برنده این تبعیض بزرگ و ضامن اجرای عدالت در بین کارکنان نهادهای دولتی است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد