6 - 06 - 2024
سدسازی، عامل اصلی خشکیدن دریاچه ارومیه است
طبق مقاله علمی منتشرشده از دکتر محمود حقشناس حقیقی و دکتر مهدی معتق، دو محقق ایرانی از دانشگاه لایبنیتسهانوفر و مرکز تحقیقات علوم زمین آلمان، در مجله علمی «Science Advances» در روزهای اخیر، ما در دو دهه گذشته چیزی حدود ۲۰۰میلیارد مترمکعب از منابع آبی کشور را به شکل دائمی از دست دادهایم. این رقم معادل سه برابر حجم کل سدهای ساختهشده در ایران است. متاسفانه استخراج بیرویه آبهای زیرزمینی طی سالهای اخیر به امری رایج در ایران تبدیل شده و «فرونشست خاک کشور» نیز یکی از نشانههای نابودی منابع آب زیرزمینی است. بر اساس این مطالعه، حدود 5/3درصد از مساحت زمین ایران تحت تاثیر این مشکل است و فرونشست زمین در استانهای کرمان، تهران، فارس و خراسانرضوی بالاترین نرخ ثبتشده را دارد.
در همین راستا عباس محمدی مدیر انجمن دیدهبان کوهستان و کنشگر محیطزیست در گفتوگو با خبرآنلاین میگوید: «وقتی راجع به بحرانهای محیطزیستی صحبت میکنیم، چیزی مهمتر از منابع آب وجود ندارد. طبق بررسیهای انجامشده، ما حداقل ۲۰۰میلیارد مترمکعب منابع آبی غیرقابل جبران کشور را از دست دادهایم و با سدسازی یا ایجاد سیلبندهای بیخاصیت، رودخانهها را از جریان طبیعیشان باز داشتهایم. به دنبال این هدررفت آبی، ۵۶هزار کیلومتر مربع (5/3درصد) از خاک ایران نیز به طور کل دچار فرونشست شده است که ۳هزار کیلومتر مربع از این مساحت، بیش از ۱۰سانتیمتر در سال فرونشست دارد.»
محمدی از نقش مخرب سدسازیهای پیدرپی و صدمات ناشی از آن در نابودی منابع آبی میگوید: «بدون تردید عامل اصلی خشکشدن دریاچه ارومیه نیز ساختن مداوم و پیدرپی سدهاست. دهها سد روی رودخانههایی که به این دریاچه میریزند، بسته شده و مسیر آبی که باید این دریاچه را تغذیه کند، مسدود کرده است. از طرفی خودِ فرآیند تبخیر و چاههای متعددی که در اطراف وجود دارند، کاری با زمین کردهاند که آب را میمکد و چیزی برای تقویت دریاچه باقی نمیماند. مجموعه این عوامل منجر به خشکیدن دریاچه ارومیه شدهاند.»
او ادامه میدهد: «خوشبختانه طی چند ماه گذشته بارشهای خوبی داشتیم ولی این بارندگیها عمق بسیار کمی را نسبت به تراز طبیعی خود پوشاندهاند. وقتی هم عمق آب در یک تالاب یا دریاچه کم باشد، آسیبپذیری آن در برابر تبخیر بیشتر میشود.»
او همچنین پیشبینی میکند: «با توجه به مشاهدات سالهای اخیر حدس میزنم که در شهریور یا مهرماه آینده، باز هم دریاچه ارومیه دچار مشکل جدی شود و چیز زیادی از آن باقی نماند. گرمای شدید و سدهای زیاد مانع رسیدن آب به این دریاچه میشوند. از طرف دیگر، بنا به تجربه، هروقت که بارندگی کمی افزایش مییابد، انواع کشاورزیهای ناپایدار و آببَر توسعه پیدا میکند و مطلقا کنترلی روی مصرف آب صورت نمیگیرد.»
وزارت نیرو، مقصر اصلی در بحران عظیم آبی
این کنشگر محیطزیست در درجه نخست، وزارت نیرو و مسوولان آن را مقصر اصلی در بحران عظیم آبی ایران میداند و میگوید: «مسوولان این وزارتخانه عملا هیچ نظارتی بر مصرف آب ندارند و کارشان فقط این است که آب را از جایی به جای دیگر منتقل کنند. وزارت نیرو با صرف دهها میلیارد دلار در سالهای گذشته و غرق کردن بسیاری از مراتع ایران، آثار تاریخی، محوطههای با ارزش باستانی و آوارهکردن مردم، به منظور بهبود بهرهوری، اقدام به سدسازی کرده است ولی میبینیم که فایدهای نداشته و وضعیت آبی ما روزبهروز بدتر میشود.»
او اذعان میکند: «اندک بهبود وضعیت دریاچه ارومیه را صرفا مدیون بارشهای آسمانی هستیم. یعنی مسوولان و ستاد احیا مطلقا نقشی در اینباره نداشتهاند و حتی مخرب هم واقع شدهاند. بهطور مثال، در یکی،دو سال گذشته از رودخانه زال کردستان، آب را به سمت دریاچه ارومیه انتقال دادهاند تا به خیال خودشان، کسری آب این دریاچه را جبران کنند. این در حالی است که همین مسوولان با بیفکری تمام، روی رودخانههایی که بهصورت طبیعی آب را به دریاچه ارومیه هدایت میکردند، سد ساختهاند.»
فرونشست سفره آبهای زیرزمینی در بخشهای مختلف کشور
وقتی آبهای زیرزمینی بیش از حد مجاز برداشت شوند، لایههای زمین دچار فشردگی میشوند و خاصیت ارتجاعی و آبگیری خود را از دست میدهند. به گفته محمدی، این اتفاق در بسیاری از نقاط ایران رخ داده است که دشت رفسنجان یکی از این نقاط است و طبق بررسیها، در بعضی نقاط دشت رفسنجان، آب تا ۳۸ سانتیمتر در سال فرونشست میکند که این رقم در تمام دنیا بیسابقه است.
او اضافه میکند: «در دشت همدان، اصفهان، تهران، در استان نسبتا پربارشی مثل گلستان و حتی دشت میناب بهعنوان یکی از قطبهای کشاورزی ایران هم این پدیده را داریم که قابل جبران نیست و هرچقدر هم باران ببارد، آبخوانهای این مناطق پر نخواهد شد.
تمام این صدمات ناشی از سوءمدیریت وزارت نیرو و شرکتهای آب منطقهای است. شاید بتوان آب را با سدسازی و کانالسازی جابهجا کرد ولی باید توجه داشت این منبع به هیچ عنوان قابل تامین نیست. اینها کارهای اشتباهی است که آقایان اصرار بر انجام آن دارند، بدون اینکه برای کاهش مصرف و بالابردن بازدهی تولید برنامهای داشته باشند.»
سرزمینفروشی در دولت سیزدهم!
محمدی ضمن ارزیابی اقدامات دولت سیزدهم در زمینه حفاظت از منابع طبیعی کشور میگوید: «بهزعم من دولت سیزدهم نیز همانند دُوَل پیشین و شاید کمی بیشتر از آنها نسبت به محیطزیست بیاعتنا بود. تنها اقدام موثری که در دولت سیزدهم در راستای حفظ منابع طبیعی صورت گرفت، شاید متوقف کردن پتروشیمی میانکاله باشد.»
او ادامه میدهد: «اقدام منفی هم کم نداشتیم بهطور مثال، در دوره دولت سیزدهم، با توریستیکردن جزیره آشوراده در منطقه گلستان موافقت شد. این در حالی بود که ما نبود ساختوساز در محدوده دریای خزر طی یک دهه گذشته را جزو موفقیتهای محیطزیستی قلمداد میکردیم ولی متاسفانه در دولت سیزدهم این کار انجام شد.
جالب این است که نمایندگان بهشهر و کسانی که موافق توریستیکردن میانکاله یا آشوراده هستند، میگویند اینجا باید شبیه جزیره کیش بشود. کیش خودش یک پروژه شکستخورده اقتصادی و محیطزیستی است به طوری که از نظر اقتصادی هیچ نفعی برای کشور ندارد و فقط یک دروازه جهت خروج ارز از ایران است.
از منظر محیطزیستی نیز زبالهریزی، آلودهسازی آب و ساختوسازهای پیدرپی زمینهساز آسیبهای جبرانناپدیر هستند. با اینهمه، اصرارها بر این بود که جزیره آشوراده هم کیش دوم بشود. باید توجه داشت که این منطقه نه چنین پتانسیلی دارد و نه خودِ کیش الگوی مناسبی است.»
نکته منفی دیگری که محمدی به آن اشاره میکند، اعطای مجوزهای بیشمار برای معدنها در دولت سیزدهم است: «در دولت سیزدهم مجوزهای متعددی برای معدنکاری داده شد. کاری که در این زمینه انجام میشود، عملیات معدنی نیست بلکه بیش از ۹۰درصد آن برداشت سنگ از کوهها و شن و ماسه از رودخانهها برای صادرات به کشورهای دیگر است. این عملیات معدنکاری نیست بلکه فروش خاک کشور است که من نام آن را سرزمینفروشی میگذارم.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد