10 - 09 - 2024
دولت چرا خودزنی میکند؟
نادر کریمیجونی
بعید به نظر میرسد که رییسجمهور و همکارانش متوجه معانی حرفهایی که زده یا میزنند نباشند و سطح تاثیرگذاری و اثربخشی این مواضع را درک نکنند. اکنون حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی میدانند که اظهاراتشان حتی اگر در حوزه غیرتخصصیشان نیز باشد و از سر حدس و گمان آن جملات را بیان کرده باشند به سرعت پربازدید و پرمخاطب میشود و گاهی مواضع رسمی کشور را نیز تحتالشعاع قرار میدهد. این امر در همه جای دنیا، کمابیش همینطور است و دادگاههای بینالمللی که در موضوعهای حقوقی به جمعآوری مدرک میپردازند حتی اظهارات غیررسمی مقامات و نمایندگان پارلمان یک کشور را به عنوان سند و مدرک میپذیرند.
با این وضع گمان میرود که هم رییسجمهور و هم اطرافیانش از جمله معاونان و وزیران دولت، کاملا به مفهوم و کارکرد آنچه میگویند اشراف دارند و در عین حال از آنچه در متن جامعه و در میان شهروندان ایرانی میگذرد نیز باخبر هستند.
به همین دلیل حتما رییسجمهور آنچه بیان میکند را انتخاب کرده و ترجیح داده که در شرایط حاضر همین اظهارات را بر زبان آورد. در مورد سایر اعضای دولت چهاردهم نیز همین منطق وجود دارد و آنان هم از شرایط جامعه و اوضاع زندگی شهروندان کشورمان باخبرند و هم از کارکرد و تاثیر اظهارات خود مطلع هستند. بر این پایه اگر حرف نسنجیدهای بر زبان آورده شود، گوینده آن نمیتواند از تاثیر و کارکرد حرف خود بر جامعه ایرانی ابراز
بیاطلاعی کند.
در هفتههای اخیر اظهارات متعددی در مورد میزان قیمت و مصرف برخی حاملهای انرژی و مخصوصا بنزین از سوی رییسجمهور و همکارانش بیان شده است.
در این اظهارات همواره بر ارزانی حاملهای انرژی و تاثیر آن بر مصرف تاکید میشود و ایرانیان به اسراف در مصرف حاملهای انرژی متهم میشوند. مقامات کشورمان به ویژه تاکید میکنند که اگر انرژی به نرخ جهانی به شهروندان ایرانی فروخته میشد، هرگز میزان مصرف و شدت مصرف انرژی در ایران تا این حد بالا نبود. در مورد بنزین هم پرسیده میشود چه منطقی وجود دارد که دولت بنزین را با قیمت گزاف ارزی بخرد و با قیمت نزدیک به رایگان ریالی به مردم بفروشد.
باید اعتراف کرد که بخشی از آنچه در اینباره گفته میشود درست و قابلقبول است اما همه ماجرا آن نیست که در تریبونهای دولتی گفته میشود. در همین روزهایی که درباره قیمت بنزین صحبت میشود، قیمت نان که غذای اصلی ایرانیان است و برابر تدابیر امنیت غذایی نظام، هیچگاه نباید تهیه آن برای شهروندان ایرانی دشوار باشد، گران شده است.
گزارشهای انتشاریافته معمولا افزایش قیمت نان را توجیه میکند اما گران شدن نان در سالهای اخیر و به ویژه در دولت مرحوم رییسی که توان اقتصادی مردم تنزل کرد، برای بسیاری از ایرانیان معنیدار و موثر بود و دسترسی آنان را به غذای پایه کاهش داد. قبلا و در هنگام ریاستجمهوری مرحوم اکبر هاشمیرفسنجانی قیمت نان نزدیک به 100درصد افزایش یافته بود ولی توان مناسب اقتصادی مردم باعث شده بود که این افزایش قیمت معنیدار نباشد و شهروندان اهمیت چندانی به گران شدن نان ندهند.
حالا و با این شرایط پزشکیان و معاون اول او در حالی از ضرورت واقعی شدن قیمت بنزین صحبت میکنند که همین حالا شهروندان انتظار گران شدن قیمتهای زیادی را میکشند و به عنوان نمونه اجاره مسکن که قرار بود فقط تا حدود 30درصد افزایش پیدا کند، اکنون تا حدود 45درصد افزایش پیدا کرده و زندگی در شهرها برای بسیاری از مستاجران سخت یا ناممکن
شده است.
سخن از گران شدن بنزین و واقعی شدن نرخ آن در حالی بیان میشود که مشخصا این افزایش قیمت باید در لایحه بودجه دیده شده و توسط نمایندگان مجلس تصویب شده باشد. به همین دلیل دستکم تا پایان سال امکان قانونی گرانشدن بنزین وجود ندارد.
در عین حال آیا دولت به خاطر مردم و از سر دلسوزی بنزین ارزان به شهروندان ایرانی میدهد؟ حتما چنین نیست. در واقع دولت راهی جز ارزانفروشی بنزین ندارد چراکه هیچیک از مولفههای قدرت خرید مردم، کیفیت و میزان مصرف خودروها، شرایط ترافیک درونشهری و جادههای برونشهری، کیفیت بنزین تحویلی به مردم، امکان و قابلیت فعالیت اقتصادی در کشور و… با استانداردها و شرایط جهانی تطبیق نمیکند که قیمت بنزین در ایران براساس استانداردها و شرایط جهانی تعیین شود. در واقع دولتها در کشورمان با تصمیمات نادرست و اثرات و پسلرزههای آن مجبورند در مواردی به شهروندان خود امتیاز بدهند و واقعیتهای موجود را تحمل کنند. فرض کنید قیمت بنزین در ایران براساس نرخ فوب (FOB) خلیجفارس حدود 30هزار تومان تعیین شود. آیا این افزایش 10برابری بلافاصله روی قیمت همه کالاها تاثیر نمیگذارد؟ در این صورت دادن سهمیه یارانهای دولت هم فقط فساد و رانتخواری را تشدید میکند و از آنجا که قیمت کرایه بار و مسافر و مخصوصا کرایههای درونشهری به نحو گریزناپذیر و بلافاصلهای به قیمت بنزین وصل میشود، پسلرزههای افزایش قیمت بنزین سریع قیمت کالا و خدمات را افزایش میدهد.
در این صورت یا جمهوری اسلامی ایران مجبور به عقبنشینی است و قیمتها را به قبل بازمیگرداند یا مانند برخی دولتها مثل پاکستان، نابودی و فقر مردم برایش اهمیت ندارد و اعتراضها را سرکوب میکند. البته بعید به نظر میرسد که دولت و حکومت جمهوری اسلامی ایران مانند پاکستانیها عمل کند.
حالا یکبار دیگر شرایط را مرور میکنیم؛ حتی اگر دولت چهاردهم اراده کند هم نمیتواند بنزین را در آینده نزدیک گران کند و حداکثر میتواند این امر را در بودجه 1404 در نظر بگیرد، حتی اگر دولت اراده کند هم نمیتواند بلافاصله و در شرایط حاضر قیمت بنزین را به نرخ بینالمللی آن به مردم ایران بفروشد و تا سالهای متمادی ناچار است به دادن یارانه به بنزین ادامه دهد، حتی اگر دولت اراده کند هم نمیتواند بلافاصله واردات بنزین را متوقف کند چراکه ظرفیت پالایشگاههای ایران توان پاسخگویی به مصرف شهروندان ایران را ندارد و از سوی دیگر تجربه سالهای گذشته نشان میدهد که افزایش قیمت بنزین تاثیر معنیداری روی مصرف ایرانیان نداشته است.
اکنون با در نظر گرفتن این ملاحظات پرسش اصلی آن است که التهابآفرینی با پیش کشیدن قیمت بنزین چه منفعتی دارد و چرا بر آن اصرار ورزیده میشود؟
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد