10 - 12 - 2024
بازگشت رانتخواری به آمریکا
«جهانصنعتنیوز»- وقتی اقتصاددانان بحران مالی سال ۱۹۹۷ که «اقتصادهای ببر» -کشورهای جنوب شرق آسیا مانند کرهجنوبی، تایوان، هنگکنگ و سنگاپور که در دهههای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ رشد اقتصادی سریع و قابلتوجهی داشتند- را تحت تاثیر قرار داد، توضیح میدهند، برخی از آنها از اصطلاح «سرمایهداری رفاقتی» (Crony Capitalism) استفاده میکنند. رابطه نزدیک میان دولتها و شرکتها، بازارها را دچار اعوجاج کرد. بحرانهای ارزی که در پی آن رخ دادند، نه ناشی از وحشت سرمایهگذاران بلکه حاصل روابط نزدیک میان کسبوکارها، بانکها و سیاستمداران بود. شرکتها با اطمینان از اینکه نهادهای اقتصادی برای منافع آنها طراحی شدهاند، ریسکهای بیشازحدی را متحمل شدند. همین فساد ساختاری بود که باعث فروپاشی همه چیز شد.
امروز نگرانیها از بازگشت رانتخواری در آمریکا افزایش یافته است. پس از اولین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، کروگر، اقتصاددانی که ۵۰سال پیش اصطلاح «جستوجوی رانت» (Rent-Seeking) را ابداع کرد، نوشت: «سرمایهداری رفاقتی ریشه دوانده و باید از بین برود.» اکنون که ترامپ آماده افزایش تعرفههاست، کِن گریفین، بنیانگذار صندوق پوشش ریسک کیتادل هشدار داده است: «راهروهای واشنگتن پر از گروههای خاص و لابیگران خواهد شد.» بازارها نیز موافق هستند که روابط شخصی با ساکنان جدید
کاخ سفید ارزش زیادی دارد. قیمت سهام شرکتهایی که با حامیان برجسته ترامپ، مانند ایلان ماسک و پیتر تیل ارتباط دارند، به شدت افزایش یافته است. برای مثال، در ۳دسامبر، یک بازار آنلاین، اعلام کرد که دونالد ترامپ جونیور، پسر رییسجمهور منتخب، به هیات مدیره آن میپیوندد که منجر به دو برابر شدن قیمت سهام این شرکت شد.
در جستوجوی رانت
جنگهای تجاری که ترامپ به راه خواهد انداخت، قطعا فرصتهایی برای رانتخواری ایجاد میکند. کروگر اولینبار در مقالهای در سال ۱۹۷۴ با عنوان «اقتصاد سیاسی جامعه جستوجوی رانت» این موضوع را بررسی کرد. او تصمیمات دولتهای هند و ترکیه را برای اعطای مجوز واردات به شرکتهای خاص تحلیل کرد. این سیاستها نهتنها بازار را مختل میکردند بلکه شرکتها را مجبور میکردند منابع خود را برای رقابت بر سر این مجوزها هدر دهند.
این موضوع به یک چرخه معیوب منجر شد: مردم متوجه شدند که سودها بهطور ناعادلانه کسب میشوند و خواستار دخالت بیشتر دولت برای رفع این بیعدالتی شدند که خود فرصتهای بیشتری برای جستوجوی رانت ایجاد کرد. بعدها اقتصاددانان دیگر اشاره کردند که جستوجوی رانت میتواند نوآوری را کاهش دهد زیرا ورود به بازاری که پر از مجوزهای پیچیده است، شرکتهای جدید را دلسرد میکند.
با این حال، شواهد قابلتوجهی از آسیب کلی رانتخواری به اقتصاد یافت نمیشود. اقتصادهای سرمایهداری رفاقتی آسیا در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ از جمله سریعترین اقتصادهای در حال رشد جهان بودند. تحقیقات ریموند فیسمان از دانشگاه بوستون نشان میدهد که قیمت سهام شرکتهای اندونزیایی وقتی یکی از پسران رییسجمهور سوهارتو که دههامیلیارد دلار اختلاس کرده بود، در هیات مدیره آنها حضور داشت، افزایش مییافت. در عین حال، سوهارتو به دلیل میانگین رشد سالانه 5/6درصدی در دوران سه دهه حکمرانی خود، به «پدر توسعه» معروف بود. گرچه کشورهای فاسد عموما فقیرتر از کشورهای کمفساد هستند، مشخص نیست که آیا فساد باعث فقر میشود یا اینکه هر دو نشانههای یک مشکل عمیقتر هستند. حتی برخی اقتصاددانان میپرسند که آیا فساد «چرخها را روغنکاری میکند»: شاید بدون رشوهها، هرگز مجوزها صادر نمیشدند.
سرمایهداری رفاقتی یا سیاست صنعتی
یون یون انگ، دانشمند علوم سیاسی از دانشگاه جانزهاپکینز تاکید کرده است که همه کشورهای ثروتمند با نهادهای معیوب توسعه یافتهاند. سرمایهداری رفاقتی و صنعتیسازی سریع در دوران طلایی آمریکا (۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰) و همچنین در چین امروز همزیستی داشتند. در هر دو مکان، «فساد از زورگیری و سرقت به چیزی که انگ آن را «پول دسترسی» مینامد، تکامل یافت.» این پرداختها برای ایجاد روابط سیاسی اغلب قانونی میشدند، مانند کمکهای مالی به کارزارهای انتخاباتی. در این حالت، نخبگان به جای کاهش رشد اقتصادی و پذیرش پرداختها برای تسریع آن، تشویق میشوند تا برای اعضای گروه خود رشد اقتصادی را فراهم کنند.
تحقیقات اخیر شواهد کمی ارائه میدهند که رانتخواری به رشد اقتصاد یک کشور کمک میکند اما اگرچه این کار ممکن است «چرخها را روغنکاری» نکند، به نظر نمیرسد که یک فاجعه باشد. بخشی از دشواری در یافتن ارتباط میان رانتخواری و رشد اقتصادی این است که دولتها تنها برای دوستان خود بازارها را محدود نمیکنند بلکه اغلب به نام سلامت عمومی، محیطزیست و سایر اهداف ارزشمند نیز دخالت میکنند. همانطور که بروس یاندل از دانشگاه کلمسون اشاره کرده است، هم باپتیستها و هم قاچاقچیان مشروبات الکلی از ممنوعیت الکل حمایت کردند؛ چیزی که منتقدان در آسیا آن را سرمایهداری رفاقتی مینامیدند، توسط حامیانش بهعنوان سیاست صنعتی توصیف میشد.
در دادگاهها ممکن است نیت اهمیت داشته باشد اما اقتصاد بیشتر به نتایج توجه میکند. پس از پیروزی اخیر ترامپ در انتخابات، قیمت سهام شرکتهای تولیدکننده انرژی خورشیدی در آمریکا کاهش یافت زیرا سرمایهگذاران احتمال پایان یارانههای محیطزیستی دولت بایدن را پیشبینی کردند. اگرچه هدف این پرداختها توسعه ظرفیت تولید داخلی بود، نه منافع شخصی، اثر آن مشابه بود: شرکتهای منتخب نسبت به رقبای خود برتری یافتند و احتمال سودهای کلان از لابیگری افزایش یافت. از این دیدگاه، رانتخواری ممکن است بد باشد اما از سیاست صنعتی ضعیف طراحیشده بدتر نیست.
آیا آمریکاییها از آنچه ممکن است پیش بیاید، باید آرامش خاطر پیدا کنند؟ نه کاملا. موفقیت شرق آسیا شامل مقدار زیادی سیاست صنعتی و همچنین فساد آشکار بود اما شرکتهایی که در داخل کشور محافظت میشدند، حداقل در خارج از کشور با رقابت شدید مواجه بودند. سیاست صنعتی آمریکا که به طور فزایندهای به دنبال محافظت از شرکتهای داخلی در برابر رقابت چینیهاست، با چنین انضباط بازار مواجه نیست. ترکیب یارانههای سخاوتمندانه یا تعرفههای سنگین با ترجیحات برای نزدیکان سیاسی ممکن است اثراتی بسیار مخربتر بر اقتصاد آمریکا داشته باشد نسبت به هزینههای ناکارآمد قدیمی دولت و البته هزینه کامل برای دموکراسی آمریکا ممکن است حتی بیشتر باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد