27 - 04 - 2025
بورس در انتظار بزنگاه عمان
نوید خیرخواه- روز گذشته، هفتم اردیبهشت ۱۴۰۴، بازار سرمایه شاهد یکی از پربارترین روزهای معاملاتی خود بود. برای چهارمین روز متوالی حجم معاملات به رقم بیسابقه ۲۰هزار میلیارد تومان رسید؛ رخدادی که در تاریخ اخیر بورس کمسابقه بوده و نشانهای از تحولات عمیق در فضای سرمایهگذاری محسوب میشود. این روزها بسیاری از فعالان بازار، همزمان با آغاز مذاکرات سیاسی جدید، با این پرسش مواجهند که آیا روند صعودی بازار ادامهدار خواهد بود یا خیر.
رفتار بازار در روز گذشته، در واکنش به مجموعهای از اخبار مثبت داخلی و بینالمللی، منطقی و مطابق با انتظارات تحلیلگران بود. اظهارات امیدوارکننده دونالد ترامپ و تقویت رویکرد صلحطلبانه در فضای سیاسی داخلی، شرایطی فراهم کرد که خوشبینی به آینده اقتصادی کشور تقویت شود. طبیعی است که بازار سرمایه در چنین شرایطی با رشد حجم معاملات، افزایش تقاضا و بهبود شاخصها مواجه شود. هرچند همزمان با نزدیک شدن به مذاکرات، افزایش عرضهها نیز مشاهده شد اما جریان پول همچنان در مسیر صعودی قرار داشت و نشان از ادامه خوشبینی فعالان بازار میداد.
3 محور اصلی اخبار اثرگذار بر بازار
پیش از ورود به بررسی دقیقتر بازار و جریانهای پولی، مرور مهمترین اخبار هفته گذشته ضروری به نظر میرسد. یکی از رویدادهای ویژه، انفجار در بندرعباس بود که اگرچه شوکآور بود اما اثرگذاری مستقیمی بر بازار نداشت. به طور کلی اخبار هفته را میتوان در سه محور اصلی طبقهبندی کرد.
در محور نخست، تحولات سیاسی قرار دارد که شامل برگزاری نشست سوم مذاکرات ایران و آمریکا در عمان میشود. بسیاری از تحلیلگران این رویداد را سرنوشتساز میدانند و با حساسیت بالایی پیگیر نتایج آن هستند. محور دوم به تحولات اقتصادی داخلی مربوط میشود؛ بهویژه در زمینه انتخاب وزیر اقتصاد جدید که پیشبینی میشود طی این هفته نهایی شود. این تغییر میتواند بر انتظارات فعالان اقتصادی و مسیر آتی بازار سرمایه اثرگذار باشد. سومین محور، مربوط به اخبار کدالی و گزارشهای عملکرد شرکتهاست. در این بخش، انتشار گزارشهای مالی برخی شرکتها همچون فاراک، نشان داد که ترکیب گزارشهای مثبت با فضای خوشبینی موجود میتواند سهام خاصی را به شدت مورد توجه قرار دهد.
جریان پول در بازار؛ از احتیاط تا شتاب
در بررسی دقیقتر بازار روز گذشته، نکته قابل توجه حجم بالای معاملات است. رسیدن معاملات به سطح ۲۰همت نشان میدهد که بخشی از سرمایههای خرد و کلان با اطمینان بیشتری وارد بازار شدهاند. روند ورود پول به بازار که پیشتر به تدریج و با احتیاط آغاز شده بود، اکنون وارد فاز پویاتر و سریعتری شده است.
اگرچه هنوز بخشی از سرمایهگذاران نسبت به تحولات سیاسی مردد هستند و ورود گسترده خود را به تعویق انداختهاند اما آنچه در بازار دیده میشود حاکی از چرخش فعال جریان نقدینگی است. این موضوع در تغییر سریع لیدرهای بازار و جابهجایی جریان پول میان صنایع مختلف به خوبی مشهود است. چنین پویایی و سرزندگیای در بازار، یادآور روزهای رونق آبان تا دی سال گذشته است، با این تفاوت که در آن دوره حجم معاملات به ندرت به این سطح میرسید.
کاهش ریسک سیاسی و اثر آن بر بازارهای موازی
عامل اصلی این تحرکات جدید، کاهش محسوس ریسکهای سیاسی است. در روز گذشته شاهد افت شدید نرخ دلار بودیم؛ نرخی که پیشتر با مداخلات سنگین برای مدتی کوتاه کاهش یافته بود، اینبار بدون دخالتهای صوری، به زیر ۸۰هزار تومان سقوط کرد. این افت قابل توجه نرخ ارز، همراه با تضعیف قیمت طلا، نشاندهنده تغییر جدی انتظارات در میان فعالان اقتصادی است.
برای نخستینبار طی سالهای اخیر، در داخل کشور صدای واحدی در حمایت از مذاکرات شنیده میشود و طرف آمریکایی نیز سیگنالهای مثبتی ارسال کرده است. این هماهنگی و خوشبینی متقابل، چشمانداز توافق را به گونهای روشن کرده که کمتر دورهای در گذشته قابل مشاهده بود. همین اطمینان نسبی سبب شده است که فروشندگان دلار و طلا و خریداران سهام، همگی به یک نقطه مشترک برسند: امید به حصول توافقی بزرگ در آینده نزدیک.
مقطع حساس مذاکرات و تغییر فاز بازار سرمایه
بازارهای مالی، بهویژه بورس تهران، بار دیگر در آستانه یک بزنگاه بزرگ قرار گرفتهاند. مذاکرات عمان به عنوان نقطه عطفی مطرح شده که میتواند مسیر سیاست، اقتصاد و بازار سرمایه را به طور جدی تغییر دهد. اگر بخواهیم با نگاهی شفاف و بدون پیچیدگی به این ماجرا بنگریم، به وضوح مشاهده میکنیم که سناریوهای گذشته بار دیگر در حال تکرارند: یا اوضاع بهشدت بدبینانه پیش میرود و تنشهای سیاسی و دیپلماتیک از کنترل خارج میشوند، یا مذاکرات در فضایی خوشبینانه به امضای پیشنویس توافق میانجامد، یا سناریوی میانهای رقم میخورد و جلسات کارشناسی، وعدههای مذاکرات آتی و رفتوآمدهای بینتیجه تکرار میشود.
در هفتههای اخیر، روند کلی بازار برپایه خوشبینی نسبت به سناریوهای مثبت حرکت کرده است. با این حال، این بار تفاوتی بنیادین وجود دارد که از دید تحلیلگران دقیق قابل شناسایی است و نباید از نظر دور بماند.
خریدوفروش براساس انتظارات؛ بازار خیالباف
درک رفتار بازار نیازمند پذیرش یک اصل بنیادین است: بازار، انتظارات را خریدوفروش میکند. همانطور که شاعرانه گفتهاند، خیالبافی بازار بد نیست؛ بلکه گاهی موتور محرکه تحرکات قیمتی است. بازار هر روز در خیالاتش آیندهای روشن را ترسیم میکند، ایران و آمریکا را بر سر میز توافق میبیند، صفهای خرید را پررنگتر میکند و چشمانداز رشد را بدون محدودیت تصور میکند.
اما فضای واقعی سیاست و دیپلماسی، همواره کمی متفاوت از خیالبافیهای بازار بوده است. بهویژه در این دور از مذاکرات، این احتمال وجود دارد که حتی در صورت تحقق سناریوی سوم- یعنی ادامه مذاکرات بدون دستیابی به توافق قطعی- واکنش بازار نسبت به دفعات قبل متفاوت باشد.
این تفاوت ناشی از یک تغییر ساختاری در وضعیت کنونی بازار است: بازار دیگر مانند ماههای گذشته نیست که پس از ضربههای متعدد به خود، افت کرده و بیرمق مانده باشد. بسیاری از نمادها در هفتههای اخیر بازدهیهای قابلتوجهی به دست آوردهاند و همین موضوع، رفتار بازار را محتاطتر و محافظهکارتر کرده است.
احتیاط در سایه سود
واقعیت این است که بخش قابلتوجهی از فعالان بازار در وضعیت سود قرار دارند. وقتی بازار رشد کرده و سودآوری به دست آمده، طبیعی است که جریان پول به جای ریسکپذیری بیشتر، به دنبال حفظ دستاوردهای خود برود. این آغاز تغییر فاز بازار است؛ تغییری که ما معتقدیم به زودی نشانههای آن به طور ملموستر ظاهر خواهد شد.
از این پس، سرمایهگذاران با دقت بیشتری دست به انتخاب میزنند. خرید سهام تنها برپایه شایعات یا اخبار کلی نخواهد بود؛ بلکه دلایل بنیادی، گزارشهای مالی دقیق و بررسیهای موشکافانه نقش پررنگتری در تصمیمگیریها ایفا خواهند کرد. به عبارت دیگر، بازار به مرحلهای وارد میشود که عینک ذرهبینی تحلیل بنیادی اهمیت مییابد و هر سهمی به راحتی خریدار نخواهد داشت.
یکی از تحلیلگران بازار مثال جالبی در این زمینه میزد: در این مدت که بازار رشد کرده است، برخی نمادها باوجود همه نوسانات، همچنان صف خرید خود را حفظ کردهاند یا با قدرت مثبت پیش رفتهاند. این نمادها عموما شرکتهایی بودهاند که پایههای بنیادی محکمی داشتهاند و خیال سهامداران خود را از منظر سودآوری، تراز مالی و آینده روشن راحت کردهاند.
وسواس بیشتر، بازدهی دشوارتر
باید توجه داشت که این تغییر فاز دقیقا در یکی از حساسترین مقاطع بازار رخ میدهد. اکنون، در میانه دوران شیدایی و خوشبینی هستیم اما بیان این واقعیت در این مرحله کار دشواری است که دوره بعدی رشد بازار، تفاوتهای معناداری با دورههای پیشین خواهد داشت.
از این پس، گرفتن بازدهی از بازار سختتر خواهد شد. سرمایهگذاران برای موفقیت در معاملات خود باید وسواس بیشتری در خریدوفروش به خرج دهند. تحلیل بنیادی قویتر، بررسی دقیق گزارشهای مالی، ارزیابی درست ریسکهای سیاسی و اقتصادی و حتی رصد دقیق رفتار جریان پول، الزامات موفقیت در این دوره خواهد بود.
در این شرایط، انتظار میرود حقوقیهای بازار نیز فعالتر شوند. تجربه نشان داده است که در دورههای رونق، حقوقیها با رفتارهایی نیمهمافیایی وارد میدان میشوند؛ شبانه شکارهای جذابی رقم میزنند و عقدههای فروش نکردن سهم در دوران رکود را با عرضههای سنگین خالی میکنند. این رفتار حقوقیها طبیعی است و باید انتظار آن را داشت.
در چنین فضایی، تنها سهامداران هوشیار و آگاه میتوانند از بازیهای حقوقیها جان سالم به در ببرند و بازدهی مناسبی کسب کنند. مسیر پیشروی بازار، مسیری به شدت حساس، دشوار و نیازمند دقتنظر فراوان است. دیگر نمیتوان با هر سهم و هر شرکتی به سود رسید؛ تنها شرکتهایی که از نظر بنیادی قوی و مطمئن هستند، میتوانند جریان پول را جذب کنند و نقش لیدر بازار را ایفا کنند.
پایان یک دوره، آغاز دورهای جدید
در نهایت باید بپذیریم که بازار در حال عبور از یک مرز مهم است. رفتارهای گلهای و تودهوار که در دورههای قبلی سودآور بودند، احتمالا در این دوره کارایی خود را از دست میدهند. بازار از این پس به دنبال منطق قویتر و تحلیلهای دقیقتر خواهد بود.
حتی اگر نتایج مذاکرات در لحظه خواندن این تحلیل مشخص شده باشد، همچنان اهمیت سناریونویسی رفتار بازار پابرجاست. تحلیل سناریوها و درک واکنشهای احتمالی بازار به نتایج مختلف مذاکرات، کلید موفقیت سرمایهگذاری در این دوره حساس خواهد بود.
سناریونویسی مذاکرات و واکنشهای بازار سرمایه
اولین سناریوی قابل تصور که در ذهن بسیاری از فعالان بازار نقش بسته، بدبینی نسبت به روند مذاکرات است. دیدگاه غالب در این سناریو بر این پایه استوار است که با توجه به سوابق تاریخی روابط ایران و آمریکا، نمیتوان انتظار داشت که مذاکرات به سرعت و بدون اصطکاکهای جدی به نتیجه برسد. بسیاری معتقدند که در ذات این نوع روابط، چک و لگد سیاسی وجود دارد و مسیر مذاکره بدون تنش و بحران نخواهد بود.
برمبنای این نگاه، انتظار میرود مذاکرات این دوره اولین چالش جدی میان طرفین باشد و به دلیل رشد سریع بازار طی هفتههای اخیر، هرگونه خبر منفی از مذاکرات، ضربهای سنگین به بازار وارد کند. به زبان سادهتر، بازار که طی ماههای اخیر در فضای خوشبینی رشد کرده است، بهشدت در برابر اخبار منفی آسیبپذیر شده و احتمال وقوع یک ریزش جدی در صورت مخابره اخبار ناامیدکننده وجود دارد.
البته باید اذعان کرد که از دید تحلیلگران منطقی، این سناریو اگرچه ممکن است اما در شرایط فعلی چندان پررنگ و محتمل به نظر نمیرسد. با این حال، به عنوان یکی از سناریوهای بالقوه، باید آن را در ذهن داشت و برای آن آماده بود.
توافق موقت، خوشبینی ادامهدار
سناریوی دوم که این روزها رفتار بازار نیز برمبنای آن تنظیم شده، سناریوی توافق موقت است. بسیاری از بازیگران بازار بر این باورند که در جریان این دور یا حداکثر دور بعدی مذاکرات، توافق موقتی میان ایران و آمریکا منعقد خواهد شد. توافقی که اگرچه دائمی نیست اما از منظر اقتصادی منافع قابلتوجهی برای ایران به همراه خواهد داشت.
برپایه این نگاه، دستیابی به چنین توافقی میتواند فضای خوشبینی کنونی در بازار سرمایه را ادامهدار کند و باعث تداوم جریان ورود نقدینگی به بازار شود. تحلیلگران معتقدند بخش قابلتوجهی از اثرات این توافق، پیشخور شده است؛ بهویژه در بازارهای ارز و طلا. به عبارت دقیقتر، انتظار برای توافق موقت در بسیاری از قیمتها لحاظ شده اما همچنان ظرفیت رشد بیشتری وجود دارد، به خصوص در صورت انتشار اخبار رسمی و قطعی.
در صورت تحقق این سناریو، بازار سهام میتواند حرکت صعودی خود را تداوم ببخشد، اگرچه با شیبی ملایمتر و با رفتار عقلانیتر نسبت به دوره قبل.
تکرار الگوی قبلی و فرسایش خوشبینی
سناریوی سوم، حالتی است که طی آن مذاکرات به نتیجه قطعی نمیرسد و طرفین بار دیگر به تکرار جلسات کارشناسی، وعدههای مذاکره در هفتههای آینده و رایزنیهای بیپایان بسنده میکنند. این سناریو، بارها در دورههای قبلی مذاکرات هستهای تجربه شده است و تکرار آن در این دور نیز دور از ذهن نیست. در صورت وقوع این سناریو، جو خوشبینی کنونی بازار تعدیل میشود. فعالان بازار با درک این نکته که مذاکرات به این زودیها به ثمر نخواهد نشست، محتاطتر میشوند و فشار فروش حقوقیها که منتظر چنین موقعیتی هستند، افزایش مییابد. جریان نقدینگی همچنان وجود خواهد داشت اما با وسواس بیشتری وارد سهام خواهد شد و بازار وارد فاز انتخابگری و دقت بالاتر در معاملات خواهد شد.
این سناریو احتمالا آغاز دورهای خواهد بود که طی آن، سهمهای بنیادی و دارای پشتوانه قوی مالی مورد توجه ویژه قرار میگیرند و سهام بیبنیاد یا پرریسک با اقبال کمتری مواجه خواهند شد.
لزوم واقعبینی و احتیاط در تصمیمگیریها
هر سه سناریو فارغ از تحقق نهایی، یک پیام مشترک برای فعالان بازار سرمایه دارد: احتیاط در خریدوفروش و توجه به کیفیت داراییها. از این پس، خرید سهم صرفا برمبنای موجهای روانی و رفتار تودهای پاسخگو نخواهد بود. بازار به سمتی حرکت میکند که انتخابهای هوشمندانه برمبنای تحلیل بنیادی اهمیت ویژهای پیدا میکند. بهویژه اگر سناریوی سوم محقق شود و مذاکرات وارد فاز فرسایشی شود، بازار با چالش جدیتری روبهرو خواهد شد؛ جریانی که اگرچه ممکن است خوشبینی خود را حفظ کند اما در انتخاب سهام سختگیرتر میشود.
خوشبینی مشروط؛ نقش حیاتی نهادهای مالی و سازمان بورس
در پایان این بخش، باید به نکتهای مهم اشاره کرد: اگر سناریوی مثبت یعنی توافق بزرگ یا موقت اتفاق بیفتد و جریان نقدینگی با شدت بیشتری وارد بازار سرمایه شود، نقش نهادهای مالی و سازمان بورس از اهمیت حیاتی برخوردار خواهد بود.
در دور قبلی، رشد پرشتاب بازار سرمایه، عدم آمادگی نهادهای نظارتی، نبود آموزش کافی برای سرمایهگذاران جدید و ضعف در ابزارهای کنترلی، منجر به حوادث تلخی شد که همه فعالان بازار هنوز خاطره آن را در ذهن دارند. اینبار، اگر شرایط مشابه پیش آمد و نهادهای مسوول آماده نبودند، بیهیچ تعارفی باید گفت که خیانت بزرگی در حق بازار سرمایه و مردم رخ داده است.
از همین امروز باید نهادهای مالی، کارگزاریها، صندوقهای سرمایهگذاری و بهویژه سازمان بورس برنامههای آموزشی گستردهای برای ارتقای دانش مالی مردم تدوین کنند. هدف این است که سرمایهگذارانی که با جریان نقدی مستمر وارد بازار میشوند، درک درستی از اصول اولیه سرمایهگذاری، ماهیت ریسک بازار سهام و ابزارهای مدیریت سرمایه داشته باشند.
یک نگاه رویایی اما لازم
بیایید برای لحظهای خوشبینی محض را بپذیرید. تصور کنید که نهتنها توافق موقت، بلکه توافق دائمی میان ایران و آمریکا به سرانجام برسد. جریان پول هر روز به شکلی پرقدرت به سوی بازار روانه شود و بازار سرمایه به پناهگاه اصلی سرمایههای خرد و کلان بدل شود.
در چنین فضایی، سوال اساسی این است که چه کسانی آمادهاند این موج عظیم را مدیریت کنند؟ آیا قرار است مثل دوره قبل، تماشاگر حوادث تلخ باشیم یا اینبار با دانش، تدبیر و ابزارهای مناسب، یک تجربه موفق از رشد بازار را رقم بزنیم؟
ضرورت فرهنگسازی از سوی سازمان بورس
امروز سازمان بورس باید بخشی از منابع درآمدی خود را پیش از آنکه صرف هزینههای جاری شود، به مقوله آموزش عمومی و آگاهیبخشی به سرمایهگذاران تخصیص دهد. شناخت ابزارهای مالی، درک ریسکهای بازار، آموزش اصول اولیه سرمایهگذاری و آشنایی با ساختار بازار سرمایه باید در صدر برنامههای سازمان قرار گیرد. این اقدامات، نهتنها از تکرار فجایع گذشته جلوگیری میکند، بلکه زمینهساز ورود نقدینگی هوشمند به بازار خواهد شد.
نیاز به مدیریت هدفمند جریان نقدینگی
همواره ورود سیل نقدینگی به هر بازاری، اگر بدون مدیریت و هدایت صحیح باشد، به جای فرصت، به تهدید بدل میشود. سازمان بورس باید از هماکنون به این موضوع بیندیشد که در صورت وقوع سناریوی مثبت سیاسی و ورود گسترده سرمایه به بورس، چگونه این جریان را هدایت کند تا به رشد واقعی اقتصاد منجر شود و از شکلگیری حبابهای آسیبزا جلوگیری شود.
این مدیریت نه از طریق دستورات بازدارنده، بلکه با فراهم کردن زمینههای صحیح سرمایهگذاری محقق میشود. نقدینگی باید به سمت پروژههای مولد، شرکتهای بنیادی قوی و بخشهای ارزشآفرین اقتصاد هدایت شود. این تنها راهی است که میتواند دوام نقدینگی را در بازار تضمین کند و از تکرار تجربههای تلخ دورههای گذشته جلوگیری کند.
اهمیت مدیریت سمت عرضه در حفظ تعادل بازار
یکی از کلیدیترین نکاتی که باید در دوران پیشرو مدنظر قرار گیرد، مدیریت سمت عرضه بازار است. این مدیریت دو بُعد بسیار مهم دارد:
از یکسو باید جلوی رفتار حقوقیهایی گرفته شود که ممکن است بدون درنظر گرفتن منافع بلندمدت بازار و سهامداران، همچون آبشاری از عرضههای بیمحابا بازار را تخریب کنند. تجربه نشان داده است که در دورههای هیجانی، فروشهای سنگین حقوقیها توانسته بازار را به سرعت از روند مثبت خارج کند و اینبار باید سازمان بورس با نظارت دقیقتر و حتی اعمال محدودیتهای هوشمند، مانع از تکرار این رفتارها شود.
از سوی دیگر، نکتهای بسیار مهمتر وجود دارد که میتواند آینده بازار را متحول کند: برنامهریزی برای عرضههای اولیه قوی و پروژههای بزرگ. سازمان بورس باید از امروز لیست کاملی از شرکتهای بنیادی، سودآور، شفاف و بزرگ در اختیار داشته باشد و در صورت ورود نقدینگی جدید، به سرعت این عرضهها را به بازار تزریق کند.
این اقدام علاوه بر کنترل تقاضای بیش از حد و جلوگیری از شکلگیری حباب، نقدینگی را به سمت داراییهای ارزشمند هدایت کرده و پایههای رشد پایدار بازار را تقویت میکند. ایجاد فرصتهای جدید برای سرمایهگذاری در پروژههای بزرگ میتواند جذابیت بازار را حفظ کند و سهامداران را به ماندن در بازار ترغیب کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد