25 - 04 - 2020
روز درگذشت کوروش
کوروش بزرگ بنیادگذار کشور ایران- مردی که عموم تاریخنگاران او را «اندیشمند، انساندوست، دادگستر و مهربان» توصیف کردهاند- در مارس سال ۵۳۰ پیش از میلاد فوت کرد. وی ۱۱ سال پس از ایجاد دولت واحدی از سه طایفه مهاجر قوم آرین: پارس، پارت و ماد، شهر بابل (واقع در جنوب غربی عراق امروز و پایتخت یک امپراتوری به همان نام) را تصرف و در آنجا در اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد ایجاد جامعه مشترکالمنافع ایران را اعلام کرده بود [به نوشته پارهای از مورخان، امپراتوری مشترکالمنافع ایران]. طبق نوشته برخی از مورخان و تطبیق تقویمها، فوت کوروش چهارم مارس (مصادف با ۱۳ اسفند در سال ۱۳۹۳) اتفاق افتاد.
امپراتوری ایران در زمان کوروش که نام او در غرب با قَلب تلفظ حروف یونانی، سیروس و سایرس، گفته میشود از هند تا مرمره و از سیردریا (رود سیحون) تا دریای سرخ امتداد داشت که پسر او کامبیر (کامبوزیا= کامبوجیا= کمبوجیه) بر وسعت آن افزود و داریوش بزرگ پدر ناسیونالیسم ایرانی و پسرش خشایارشا قلمرو ایران را گسترش بیشتری دادند که بیش از دو قرن بزرگترین قدرت و تنها ابرقدرت جهان بود با فرهنگ و تمدنی درخشان و بیمانند. کوروش برای اخراج طوایف آرال که از سیردریا گذشته وارد سُغدیانا و سرزمین پارسیان در فرارود (تاجیکستان امروز و…) شده بودند به این منطقه رفته بود که به سوی او که سوار بر ارابه بود و سربازانش را در میدان نبرد هدایت میکرد زوبینی پرتاب شد و عمر وی پایان یافت. با وجود درگذشت کوروش، سربازان او جنگ را بردند و مهاجمان را به آن سوی سیردریا عقب راندند. [سُغد اینک یک ایالت تاجیکستان و فرماندارنشین آن، شهر باستانی خُجَند است]. برخی از مورخان درگذشت کوروش بزرگ را در منطقه فرارود نتیجه بیماری نوشتهاند، نه اصابت زوبین. آرالیها تمدنی عقبمانده و غیرقابل قبول برای ایرانیان داشتند و کوروش مایل به آلوده شدن ایرانیان به این تمدن [از جمله همبستر شدن علنی با زنانشان] نبود. موسس و پدر کشور ایران که مادرش از طایفه ماد و پدرش از طایفه پارس بود در میدانهای جنگ، همیشه در میان سربازان بود و از آنان جدا نمیشد و (اگر نوشته مورخان یونانی درست باشد) جان خود را بر سر همین روش گذارد. او بارها گفته بود که نباید سرباز جان برکف نهد و بجنگد و افتخار پیروزی نصیب شاه شود که به دور از میدان جنگ در چادر خود در میان نیروهای محافظ و اسبان آماده برای فرار میآساید.
جنازه کوروش همچنان که وصیت کرده بود به پاسارگاد منتقل و مدفون شد که آرامگاه او تا امروز باقی مانده و ایرانیان پس از ۲۵ قرن همچنان برای ادای احترام نسبت به او به پاسارگاد میروند. کوروش در بابل و پس از صدور اعلامیهای که امروزه از آن به عنوان نخستین منشور اتحاد ملل و حقوق بشر نام برده میشود وصیت کرده بود صرف نظر از محل مرگ او، باید در پاسارگاد دفن شود. کوروش هنگام تعیین محل دفن خود، از اینکه برای مدتی بسیار طولانی، جسد او قطعه زمینی را از ثمر دادن باز میدارد از مردم ایران [قبلا] پوزش خواسته بود. اگر اندیشه و تلاش کوروش نبود، کشوری به نام ایران هم به وجود نمیآمد و… و باید سپاسگزار او بود. برخی که تفکر عمیق ندارند نسبت به انتقال جسد کوروش از فرارود به پاسارگاد تردید دارند. اینان باید بدانند که پیش از پیدایش یخچال صنعتی و مومیایی کردن به شیوه مدرن، اجسادِ هزاران تَن از بزرگان ملل را از نقطهای بسیار دوردست به محل تعیین شده انتقال داده و مدفون ساختهاند. دفن استخوانها کافی بود. برای مثال جسد ناپلئون بناپارت را دهها سال پس از فوت، از جزیره سنت هلنا در اقیانوس اطلس به فرانسه منتقل کردند و جنازه آقامحمدخان قاجار را از ایران به عراق جهت دفن. همچنین باید دانست که ایرانیان باستان برای حفظ محیطزیست از آلودگی، پس از دخمهگذاری اجساد، تنها استخوانهای یک مرده را دفن میکردند. پیش از کوروش، در منطقه جنوب غربی ایران امروز که نفت عمدتا از آنجاست کشوری باستانی و مستقل به نام عیلام (ایلام) وجود داشت. بسیاری از مسیحیان مغربزمین، کوروش را «کورش» تلفظ میکنند.
کوروش جهانی فکر میکرد و همه ملتها را متساویالحقوق میدانست و عقیده به ایجاد یک دولت جهانی مجهز به اخلاقیات داشت تا جنگها و خونریزیها که عمدتا ناشی از جاهطلبی و با هدف سلطه است پایان یابد و یک قانون واحد، حاکم بر روابط ملتها باشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد