30 - 04 - 2020
عاشورا روی صحنه
بهرام بیضایی در کتاب نمایش در ایران در مورد اجرای تعزیه اینطور میگوید: «ابتدا تنها دستههایی بودهاند که به کندی از برابر تماشاچیان میگذشتند و با سینه زدن و زنجیر زدن و کوبیدن سنج و نظایر آن و حمل نشانهها و علمهایی که بیشباهت به افزارهای جنگی نبود و نیز همآوازی و همسرایی در خواندن نوحه ماجرای کربلا را به مردم یادآوری میکردند. در مرحله بعد آوازهای دسته جمعی کمتر شد و نشانهها بیشتر. یکی از دو واقعهخوان ماجرای کربلا را برای تماشاگران نقل میکردند و طبل و نوحه آنها را همراهی میکرده است. چندی هم به جای نقالان شبیه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند که با شبیهسازی و سالهای نزدیک به واقعیت میآمدند و مصائب خود را شرح میدادند. مرحله بعد هم گفت و شنید شبیهها بود و بعد پیدایش بازیگران…»
تعزیه در لغت به معنی عرض تسلیت گفتن، برگرفته از ریشه عربی «عزی» یک فعل ثلاثی مزید است. تعزیه (یا تعزیت) به معنی سوگواری، برپایی یادبود عزیزان از دست رفته، تسلیت، امر کردن به صبر و پرسیدن از خویشان درگذشته. خرسندی دادن و در برخی مناطق ایران مانند خراسان به معنای مجلس ترحیم است. اما آنچه به عنوان تعزیه مشهور است گونهای از نمایش مذهبی منظوم است که در آن عدهای اهل ذوق و کارآشنا در جریان سوگواریهای ماه محرم و برای نشان دادن ارادت و اخلاص به اهل بیت، طی مراسم خاصی بعضی از داستانهای مربوط به واقعه کربلا را پیش چشم تماشاچیها بازآفرینی میکنند. در تعزیه چون اهمیت خواندن هنرمندانه اشعار بیش از روش اجرا و نمایش واقعههاست، آن را- در قیاس با روضهخوانی- تعزیهخوانی نیز گفتهاند.
برخی با باور به ایرانی بودن این نمایش آیینی، پاگیری آن را به ایران پیش از اسلام به پیشینه سههزارساله سوگ سیاوش، پهلوان داستانهای ملی ایران نسبت داده و این آیین را مایه و زمینهساز شکلگیری آن دانستهاند. برخی پژوهشگران نیز پیشینه آن را به آیینهایی چون مصائب میترا و یادگار زریران بازمیگردانند و برخی پیدایش آن را متاثر از عناصر اساطیری میانرودان، آناتولی و مصر و کسانی نیز مصائب مسیح و دیگر افسانههای تاریخی در فرهنگهای هند و اروپایی و سامی را در پیدایش آن کارساز دانستهاند ولی به گمان بسیار، تعزیه- جدا از شباهتهایش با عزاداریهای آیینی گذشته- شکل تکاملیافتهتر و پیچیدهتر سوگواریهای ساده شیعیان سدههای نخستین برای کشتهشدگان کربلاست.
برخی دیگر با استناد به گزارشهایی، پیدایش تعزیه را مشخصا از ایران پس از اسلام و مستقیما از ماجرای کربلا و کشته شدن امام حسین و یارانش میدانند. در دوره اخیر سوگواری برای شهیدان کربلا از سوی دوستداران اهل بیت در آشکار و نهان در عراق، ایران و برخی از مناطق شیعهنشین دیگر انجام میگرفت چنانکه ابوحنیفه دینوری، ادیب، دانشمند و تاریخنگار عرب در کتاب خود از سوگواری برای خاندان علی به روزگار امویان خبر میدهد.
اگر تعزیه را به معنی عزاداری و سوگواری و نه به معنی شبیهخوانی امروز گمان کنیم، نخستین سوگواری بعد از پیشامد عاشورا از سوی گواهان عینی واقعه کربلا بوده که در سنین کودکی و نوجوانی پس از عاشورا به اسارت رفتند، در واقع از هنگامی که قافله اسرا به طرف شام حرکت کردند. برخی شبیهخوانی و برپایی تعزیه را جهت تماشای عینی واقعه کربلا به یزید نسبت دادهاند که گویا از عاملان واقعه کربلا خواسته بود اعمالی را که مرتکب شدهاند نمایش دهند و برخی به صفویه، دیلمیان و قاجاریه.
تعزیه بیشترین رواج خود را با حمایت دولت و حکومت صفویان پیدا کرد. در دوره شکوفایی تعزیه، با رواج تشیع و دلایلی مانند روضهخوانی و حملهخوانی تعزیه از حمایت بیشتری برخوردار شد.
تعزیه اما در دوره ناصرالدین شاه به اوج خود رسید و بسیاری این دوره را عصر طلایی تعزیه نامیدهاند. تعزیه که پیش از آن در حیاط کاروانسراها، بازارها و گاهی منازل شخصی اجرا میشد، اینک در اماکن باز یا سربسته تکایا و حسینیهها به اجرا درمیآمد. معروفترین و مجللترین این تکایا، تکیه دولت بود که در همین دوره به دستور ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلیخان معیرالممالک در سال ۱۳۰۴ هجری قمری ساخته شد. تکیه دولت در زمان ناصرالدین شاه به تقلید از تماشاخانه اپرا هال انگلستان ساخته شد که ابتدا به منظور یک سالن تئاتر ساخته شد اما با مخالفتهایی که بود به تکیه تبدیل شد. از دیگر تکیههای معروف آن زمان تکیه معاونالملک در کرمانشاه بود. در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، تعزیه در ۳۰۰ مکان مشخص برپا میشد. تعزیه تا زمان مشروطیت در اوج ماند.
تعزیههای درباری در زمان قاجاریان، بهویژه در دوره ناصرالدینشاه از یکسو شاه را سرگرم میکرد و از سوی دیگر سبب عوامفریبی و دیندار نمایی او میشد و شاید به همین دلیل است که از دیدگاه تاریخی شکوفایی تعزیه در این دوران تنها مرهون توجه شاه و اشراف به تعزیه نبوده است بلکه بیشتر مدیون وجود تعزیهگردانهایی است که با ابتکار و خلاقیت خود لباس تازهای را به قامت تعزیه دوختند بدون آنکه در اصول آن تغییری ایجاد کنند. «خواجه حسینعلیخان» معاصر «فتحعلیشاه» و «محمد شاه»، «میرزا محمد تقی» تعزیهگردان دوران «محمد شاه» و «ناصرالدین شاه» و پسرش «میرزا باقر» ملقب به «معینالبکا» و فرزند «معینالبکا»، «ناظمالبکا» از تعزیه گردانانی بودند که در این دوره معروف بودند.
در این میان میرزا محمد تقی تعزیهگردان، رکود و یکنواختی را که تعزیه با آن مواجه شده بود، از آن گرفت و به آن جنبهای از تفنن و نمایش بخشید.
پسرش «معینالبکا» در ادامه راه پدر، سطح اجرایی تعزیه را بالا برد و تعزیه جدیدی را پیریزی کرد.
او به همراه پسرش دستههای بزرگ تعزیه را با اقتدار رهبری میکردند و با اشارات و حرکات خود بر همه عوامل اجرایی صحنه تسلط داشتند. براساس مدارک موجود معلوم است که در دهه اول ماههای محرم عهد ناصرالدین شاه تقریبا ۳۰۰ مجلس «شبیه خوانی» در نمایشخانههای موقت و دائم یعنی تکیهها و حسینیهها برپا میشد. اما اوضاع به همین ترتیب باقی نماند.
در سالهای آغاز سلطنت رضاخان، یعنی پس از ۱۳۰۴ هجری شمسی، اجرای تعزیه و روضهخوانی رفتهرفته ممنوع اعلام شد و با تخریب تکیه دولت به دستور رضاخان، تعزیه پا به دوران افول خود گذاشت.
تعزیه و موسیقی
چون شیوه بیان حوادث در تعزیه مبتنی بر آواز بود، معمولا تعزیهخوانان با مقامها و گوشههای موسیقی ایرانی آشنایی داشتند.
از این رو تعزیه را یکی از مهمترین عوامل حفظ بخشی از نغمات موسیقی ایرانی دانستهاند. در هر تعزیه ممکن بود اشعار در گوشهها و دستگاههای متعددی خوانده شود، البته در سوال و جوابها لازم بود تناسب مقامها رعایت شود.
ارتباط میان تعزیه و موسیقی تنها از طریق آواز نبوده است بلکه سازهای موسیقی نیز در مجالس تعزیه بهکار میرفت چنانکه گاه پیش از آغاز تعزیه و به جای «پیشخوانی» با نواختن برخی سازها، مانند شیپور، طبل، دُهُل، کَرنا، سُرنا، نیلبک، نی، قرهنی، نقاره و سِنج، تماشاگران را برای شنیدن و دیدن تعزیه آماده میکردند.
در صحنههای فاقد گفتوگو، مثل صحنههای مسافرت یا نبرد یا در وقفههای میان جریان نمایش (آکسیونها)، نیز از ساز استفاده میشد. در تعزیه معمولا هر یک از سازها کاربرد خاصی داشتند، مثلا هنگام ورود اشخاص و شروع جنگها طبل میزدند و هنگام وقوع صحنههای حزنآلود شیپور و قرهنی مینواختند.
موسیقی تعزیه موجب حفظ و تداوم بسیاری از نغمهها و قطعات موسیقیسازی و آوازی ایران شد و از سوی دیگر، این موسیقی را در مراتب مختلف تحتتاثیر عمیق موسیقی تعزیه وجود دارد.
تعزیهنامه (یا «مجلس»، «نسخه»، «شبیهنامه»، «نسخه تعزیه»):
صرفنظر از کتابهای تاریخ و مَقتَل، منظومههای حماسی- مذهبی درباره شهادت امام علی ، امام حسین و مصائب اهل بیت (علیهم السلام)، از مهمترین منابع تعزیهنامههاست. برخی از منظومههای مهم حماسی- مذهبی را میتوان نسخههای زیر نام برد:
۱- خاوراننامه از ابنحسم قهستانی خوسفی که سرودن آن در ۸۳۰ خاتمه یافت است،
۲- حمله حیدری سروده میرزا محمد رفیعخان باذل مشهدی (متوفی ۱۱۲۴)،
۳- سرودههای مذهبی محتشم کاشانی، وصال شیرازی شمسالدین محمدکاتبی.
ظاهرا مهمترین منبع تعزیهنامهها کتاب منثور روضهالشهداء نوشته کمال واعظ کاشفی سبزواری (متوفی ۹۱۰) است، زیرا مطالب برخی از تعزیهنامهها شباهتهای فراوانی با مطالب این کتاب دارد.
تعزیهنویسها در آغازِ کار اشعار تعزیه را در «بیاض» مینوشتند. هر دفتر شامل یک یا چند «مجلس» تعزیه بود. تعزیهخوانان معمولا به تناسب ایام برای هر روز موضوع و مجلس ویژهای داشتند. در بعضی نقاط، برای امامزادههای محلی نیز مجالس تعزیه نوشته و اجرا میشده است. تعزیهگردانان برای اجرای تعزیه، متن هر یک از تعزیهخوانان را در نسخهای جداگانه مینوشتند. این نسخهها را «فرد» نیز گفتهاند. در نسخههای تعزیه، گاه شیوه گفتوگو و نحوه ورود و خروج تعزیهخوانان به میدان تعزیه مشخص شده است.
کاتبان تعزیهنامهها معمولا نسخهها را با التماس دعا و طلب فاتحه از تعزیهخوان به پایان میرساندند. تعزیهنامهها منظوم بوده و اشعار آنها در انواع قالبهای شعری و بیشتر وزنهای عروضی و به ندرت بحر طویل، سروده شدهاند. در آغاز، زبان این متون گاه عامیانه و محاورهای بود، اما بهتدریج ارزشهای ادبی یافت. خاورشناسان و نمایندگان دولتهای اروپایی در ایران، بیشترین سهم را در شناسایی و گردآوری تعزیهنامهها داشتهاند. برخی احتمال دادهاند که «جُنگ شهادت» قدیمیترین تعزیهنامه تاریخدار است. اگر تاریخ مکتوب برخی از نسخ تعزیهنامهها قابل اعتماد باشد، میتوان گفت که یکی از کهنترین نمونههای آنها در ۱۱۳۳ نوشته شده است.

لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد