25 - 05 - 2018
تازههای نشر چشمه
فانوسی میان اقیانوسها
ام ال. استندمن نویسنده استرالیایی ساکن لندن با نخستین رمانش «فانوسی میان اقیانوسها» (سال ۲۰۱۲)، به شهرتی فوقالعاده دست پیدا کرد. یک عاشقانه رازآلود که براساس آن در سال ۲۰۱۶ فیلم موفقی هم ساخته شد. این رمان درباره بازگشت مردی است از جبهه غرب. او نگهبان یک فانوس دریایی در جزیرهای دورافتاده در غربِ استرالیا میشود و هر چند ماه یکبار با قایق برایش آذوقه و لوازم میآورند. همسرش نیز به او میپیوندد تا زندگیشان را در این جزیره دورافتاده رقم بزنند، زنی که قدرتِ بارداری ندارد و فرزندانش سقط میشوند و روحش از این ماجرا در عذاب است تا اینکه روزی یک قایق به ساحل میآید. در قایق یک جنازه است و نوزادی گریان رهاشده… فانوسی میان اقیانوسها رمانی است که میتواند مخاطب خود را تا آخرین کلمات همراه خود کند و تجربهای دلپذیر برای او بسازد.
رمانهای اسطورهای
سخن گفتن از رمانهای اسطورهای همانند رمانهای تاریخی، ترکیبی پارادوکسیکال به نظر میرسد زیرا رمان، ژانر دنیای جدید و مختص جهاننگری انسان مدرن است؛ انسانی که به تناسب اتکا بر خردگرایی افراطی و تجربهمحوری، به طرد دنیای ماورای طبیعی و مافوق بشری روی آورده است. رمان اسطورهای- که حاصل انعکاس اسطوره در روساخت و ژرفساخت رمان است- پاسخگوی سوالاتی است که همواره به دنبال کشف رابطه فرهنگ شفاهی و نظام زیباشناختی و معناپردازی اسطورهها با گفتمانهای امروزى در عرصه داستانهاست و تحلیل رمان اسطورهای نشان میدهد که چگونه اسطوره در رمان بازنمایی میشود و چگونه و چرا رمان اسطوره را تکیهگاه پردازش معنا و پیام خود میکند.
آفتابپرستها
یک رمان شگفتانگیز از نویسندهای آنگولاییالاصل. نویسنده سال ۱۹۶۰ در آنگولا به دنیا آمده و به زبان پرتغالی مینویسد. کشورش انواع کودتاها و درگیریهای نظامی و خونین را در نیمه دوم قرن بیستم گذرانده و سابقه استعمار شدنش نیز در ادبیات روایت شده. این رمان برآمده از روح جهان مسخ کافکا و روایتهای بورخس است. راوی رمان یک آفتابپرست است که در خانهای کهنه زندگی میکند. او شاهد تاریخ بوده و هست. کسانی به این خانه میآیند که خواستار ابداع گذشته هستند. همخانه این آفتابپرست زالی است با ذهنی عجیب و همین امر باعث دیالوگی میشود بینِ این دو درباره ماجراهایی که در خانه میگذرد. آگوآلوسا با درهم آمیختن بیان استعاری و رئالیسم تاریخی ترکیبی بدیع میسازد درباره فساد قدرت و جهان متصلب انسانهای پیرامون. آفتابپرستها در لایههایش رمانی سیاسی است در فضایی که شخصیتها ناچارند از خود بگویند و از آنچه رقم زدهاند. رمانی درباره زوال روح بشری به روایت یک آفتابپرست کهنسال.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد